وظیفه ما در قبال حضرت فاطمه (س) فقط در احساس و تعلق خاطر عاطفی خلاصه نمیشود. تکلیف انسان ساز، تعریف نسبت خویش با حضرت زهرا (س) است؛ در گفتار و رفتار و حتی پندار. برای رسیدن به درکی درست از این نسبت باید ایشان را در فرازهای بلند دید و سرمشق گرفت.
در جایگاه دختر نسبت به پدر چنان اند که در کلام رسول اعظم الهی چنین تصریح میشود: «ان فاطمه بضعه منی و هی نور عینی وثمره فؤادی؛ فاطمه پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.» این هم فراتر از تعریفی عاطفی، مفهومی تمام ساحتی دارد. ناظر به سبک زندگی و نقش آفرینی حضرت بی بی در جبهه توحید دارد.
در جایگاه همسر نیز شاهد سبک زندگی ایشانیم که به ظرافت تمام، توقعاتشان و اهل خانه را متناسب با وضعیت شوهر، تنظیم میکنند. این را در خطاب سراسر احترامشان به مولا علی (ع) چنین میخوانیم که «یا اباالحسن، إنّى لأستَحى مِن إلهى أن أکَلِّفَ نَفْسَکَ ما لاتَقْدِرُ عَلَیْه؛ من از خداى خود شرم دارم که از تو چیزى را در خواست کنم و تو توان تهیه آن را نداشته باشی.» نتیجه این رفتار را در کلام امام علی (ع) میخوانیم در پاسخ به رسول اعظم الهی که پرسیدند فاطمه را چگونه یافتی؟ «نعم العون فی طاعه ا…؛ نکویاوری است در اطاعت از خدا.»
معیار سنجی علی (ع) اطاعت از خداست در زندگی. جز به بندگی نمیاندیشند و فاطمه (س) را بهترین یاور در این حوزه میدانند؛ تصویری که اگر در زندگی به آن نزدیک شویم، بهشت را در خانههای خود تجربه خواهیم کرد. چیست بهشت جز احترام در اوج، محبت در اوج و خدامحوری در اوج؟ این را در جایگاه مادر و در نظام تربیتی حضرت بی بی میتوان پی گرفت. یک جلوه این تربیت، ایثار است و همان ماجرای معروف فقیر و یتیم و اسیر که افطاری را به آنان بخشیدند تا رسم ایثار را به مردم روزگاران بیاموزند. تربیت به این شیوه است که جامعه را برای زندگی بهتر مهیا میکند. در جایگاه کنشگر اجتماعی و فرهنگی نیز حضور فاخر حضرت زهرا (س) درس آموز است.
خطبه خوانیهای حضرت در دفاع از حق، رسمی است که باید بدان توجه کرد. اوج حضور را هم در جایگاه فعال سیاسی میتوان دید که هم از ولایت دفاع میکنند و هم به تبیین حقیقت همت میفرمایند و به تصریح از زبان پیامبر (ص) میفرمایند: «مَثَلِ امام، چونان کعبه است که بر گِردش میچرخند و او بر گِرد چیزی نمیچرخد.» او ثابت قدم، حق را بیان میکند؛ حتی در روزگار سختی که همه «چرخیده اند». حضرت زهرا (س) همه چیز را با خدا میبینند و جز این ترازی برای زندگی نمیبینند.
حضورشان، سخنشان، فریادشان و همه در این مسیر تعریف میشود. کلام نبوی نیز ناظر به همین نگاه و جایگاه و جبهه است که «ان الله لیغضب لغضب فاطمه ویرضی لرضاها؛ بی شک خداوند با خشم فاطمه (س) به خشم میآید و با خشنودی او خشنود میشود.» باری، وظیفه ما فراتر از احساس و عاطفه، تعریف نسبت درست با حضرت زهراست؛ نسبتی که اگر درست به تعریف و رفتار درآید، همه چیز درست خواهد شد. از خانه پدر تا خانه همسر. از جایگاه مادری تا نقش آفرینی ممتاز سیاسی و اجتماعی. ما به فهمی روزآمد از این نسبت محتاجیم تا همه احتیاجات حیات طیبه را برای ما بر طرف کند.